Monday, March 14, 2011

SPECIAL ISSUE:IRANIAN WOMEN POETS-4 شعر زن


*NAZENIN NEZAM SHAHIDI:   نازنین نظام شهیدی
b Mashad 1 esfand 1333
d Tehran 28 day 1383
پس دیگر تمام شد
و ما یکدیگر را به باد سپردیم
قامت مان در پس دیوار و سایه های بلند کوتاه شد
عبارت پس دیگر تمام شد  آمد
و برای ا ین جمله کوتاه که من بودم
نقطه یی لازم بود که بر شقیقه نشست
So it was all over
and we gave each other to the wind.
Our stature shortened behind the long wall and shadows
and for this short statement that I was
a dot was needed
that sat on my temple
from IT WAS ALL OVER

*HOMA ARJANGI   هما ارژنگی
SPRING MAGIC:
...

لیلا کسرا* LEILA KASRA :poet and lyricist
b 7 frvardin 1318 Tehran
d 25 ordibehesht 1368,Los Angeles,Califonia
OEUVRES:
یک پاییز و دو بهار
فصل مطرح نیست ۱۳۴۸
جشنواره ی این سوی پل ۱۳۴۹
...زن
چشم هایش را مضطربانه  فرو می بست
و دنیا را
و ابی ی صد رنگ آسمان ها را
در ان دو کاسه ی غمگین می جست
...
زن غمگین بود
غمگین تر از غروب سرد زمستان
غمگین تر از سیاهی ی پرواز زاغ ها
که روی آسمان ابری ی پاییز
ترانه می خوانند
زن
در اوج نردبام سبز بهار ایستاده بود
و طرح های یخزده ی بوته ی زمستان را
بر بوم سبز بهاران می ریخت
و زمزمه می کرد:
فصل مطرح نیست
فصل مطرح نیست
-لیلا کسرا:
از شعر فصل مطرح نیست
*طاهره صفارزاده TAHEREH SAFARZADEH :
b 27 aban 1315  Sirjan
d 3 aban 1387 Tehran
OEUVRES:
رهگذر مهتاب ۱۳۴۱
طنین در دلتا ۱۳۴۹
RED UMBRELLA,english poems
سفر پنجم ۱۳۵۶
حرکت و دیروز ۱۳۵۷
بیعت با بیداری ۱۳۵۸
سفر بیداران
مردان منحنی ۱۳۶۶
دیدار هیچ ۱۳۶۶

اما هیچ کس نمی مرد
شعری بخوان شارات شعری بخوان
شعری بی تصویر وزن
شعری با روشنی استعاره
زمزمه یی روشنفکرانه
گوش ها راهیان آهنگ اند
طنین حرکتی ست که حرف من در ذهن خواننده می آغازد
از دفتر طنین در دلتا 


Saturday, March 12, 2011

SPECIAL ISSUE:IRANIAN WOMAN POETS-3 شعر زن

شهرزاد و کتاب هایش 
.....
SHAHRZAD,KOBRA AMIN SAIDI
کبرا امین  سعیدی ، شهرزاد
زاده ی ۱۸ آبان ۱۳۲۹ تهران
در مجموعه ی اثا ر کبراامین  سعیدی ،شهرزاد،پس از با تشنگی پیر می شویم  و  توبا ،کتاب سلام آقا  قصه های
شاعرانه ی دیگری را در بر دارد که حکایت از زندگی زنی تنها در کوچه و خیابان  می کند ،به زبان محاوره یی که ارتباطی صمیمی را در نظر می آورد .شهرزاد در زمینه ی رقص درکافه جمشید و سیروس لاله زار و  ،سینما و تیاتر نیز تجربه های سازنده یی داشته است،مانند فیلم قیصر و  داش اکل اثر مسعود کیمیایی و  همچنین تنگنا و صبح روز چهارم  و کارگردانی فیلم مانی و مریم در سال ۱۳۵۶ با شرکت پوری بنایی .شهرزاد در سال ۱۳۵۷ دست به خودکشی زد اما به رغم گزارش پوران فرخزاد از این ماجرا جان سالم به در برد. زندگی  او بامحمد رضا  عبدالملکیان به جدایی انجامید.در سال ۱۳۶۴ عازم آلمان شد و در سال ۱۳۷۱ به ایران باز گشت.

کبرا نام خواهر مرده ام بود که شناسنامه اش را باطل نکرده بودند و شناسنامه را برای من گذاشتند .مادرم مریم صدایم می کرد ،پدرم زهرا.زمان رقصندگی شهلا می گفتندم  در سینما شهرزاد شدم و حالا زیر شعر هایم می نویسند: شهرزاد
از کتاب : با تشنگی پیر می شویم








*پیش گفتار
با او به درازا کشیده است-این شب

صد هزار سال گذشت
صد هزار شب بود
نه ...
دیروز بود
پیش از ان دانه بارانی که از فرق ستاره باران شد بر تن سنگ
دانه،شب شد
صدف شد بر تن مروارید

بعد از ان از تن سوزان ما
ان سرما از تن سوزان شما
به هم آمدند بر سطح دریا
-من ان توفان و باران به هنگام را انکار نمی کنم
امشب
صد هزار سال است.
...

کبرا سعیدی :
تلنگری بر آب زدم
سازی که زمین ان را می شنود
آسمان ان را می شنود
تلنگری بر گیجگاه عشق
رعدی سخت در بر می گیرد
پرنده مهاجر تنم بال می گشاید و می خواند
زندگی اینگونه است
تلنگری بر دندان کامل ترین انسان
پایان آرامش
و یا آغاز شورش


Friday, March 11, 2011

NEVESHTA INTERNATIONAL:DENISE LEVERTOV CHEERS(farsi/english)



AN AWE SO QUIET
I DON'T KNOW WHEN IT بگن.
DENISE LEVERTOV(1923-1997)
سی سال پیش که دنیس لورتوو،شاعر آمریکایی -انگلیسی  را به عنوان شاعر پیشرو و معترض جهان   در نشریات  ایران  به خوانندگان فارسی زبان  معرفی می کردم نمی دانستم که روزی هم کار این  شاعر بیت ها را  را اززمره  زنان شاعردر اینجا
  می آورم تا مارش ماه مارچ را تکمیل کند   .
این نوشته را ازماهنامه  ایران هنر نقل می کنم که در سال ۱۳۵۹/۱۹۶۰ در تهران منتشر می کردیم و شش ماهی بیشتردر برابر سانسور و عمال سازمان پخش نشریات دوام نیاورد و ناچار به توقف شد .اما راه هنر و فرهنگ  هرگز متوقف نمی شود .
"دنیس لورتوو به سال [۲۴ اکتبر ]۱۹۲۳ در  ا یلفورد انگلستان زاده شد .در طی جنگ دوم جهانی به عنوان پرستار خدمت کرد و اولین دفتر شعرش را در لندن منتشر ساخت.سپس با نویسنده آمریکا یی میچل گردمان ازدواج کرد و به آمریکا رفت و از ان پس هفت دفتر دیگر شعر  از او چاپ شد."
لورتوو به سال ۱۹۹۷ در گذشت
درود بر نمایندگان ویتنام/دنیس لورتوو
دست های فراخ مان
دست های خوردتان 
قدرت میهن مان
نا توانی مان برابر  آن
فقر میهن تان 
نیروی عقاید تان 
دموکراسی فاسد مان 
پاکی انقلاب تان 
صنعت مان و خشونت آن 
مهارت تان و روش  های ساده تان  
بمب افکن های مان 
دوچرخه ها تان 
از جنگ باز گشته گان بی کارمان 
روسپیان باز آزموده تان
معتادان هرویینیمان می پوسند
کودکان زخمی تان بهبود می یابند
ما زندگی تازه یی آرزو داریم 
شما زندگی تازه تان را می سازید 
دست های فراخ مان
دست های خوردتان 

از کتاب: فریاد ویتنام ۱۹۶۸          
ترجمه ی فرامرز سلیمانی 
نوشتا بین المللی 

Thursday, March 10, 2011

SPECIAL ISSUE: IRANIAN WOMEN POETS -2 شعر زن

modified march 2012 
see more:

*FERESHTEH SARI   فرشته ساری
B.7 TIR 1335/1956,TEHRAN
FAREWELL:
What do I do for the little girl
Salty taste of lead
is a thorn in her throat
and phosphorus of dawn
a scar in her mouth.
Bring a jar
for a vintage wine
of her unripe nectar.
She is taken in another hour
to scatter with the scent of flowers
and star is
once again coupling
with the sea.
Leave her hands
to adorn
her cheeks and tresses
by blood.
Her last look
becomes pansies
hidden between pages
of her books.



*FERESHTEH RAISDANAI   فرشته رییس دانایی 
b.Tehran,19 Aban 1334/1995
Poet and Translator
(GERMAN/FARSI/FRENCH)
EINE GRENZE HAT DIE TYRANNEN MACHT/
A TYRANT'S POWER HAS THE LIMIT
-Johann Christoph Friedrich von Schiller(10 november 1759-9 May 1805)
German poet,playwright,Philosopher

J'aimerais bien imaginer vivre dans un monde ou il n'y a plus de pauvrete.
Cette imagination m'amene a donner la main a ceux qui sont en train de le realiser.
Un jour,on y arrivera
Je n'en ai pas doute./F.R.

I would like well imagine to live in a world
where there is no more poverty.
This imagination leading me to those
who are in pace of realizing it
one day they will arrive.
I have no doubt./Tr;FS

DO NOT ASK WHY I AM SILENT   نپرس چرا سکوت می کنم
BANAFSHEH HEJAZI   بنفشه حجازی
POET,WRITER AND CHILDREN WRITER
b.1333/1954 Borujerd,Iran
EDITOR:
http://www.qoqnoos.com/
...
I am not naked for sale
I will not make a pillow of my poetry
for people's sleeping
and nor my arms
or my female sexuals...
I am not here for sale of my window
Here is a place that no model is standing still
to show her dresses.
Here is a place
where butcher
makes kebab of his heart and kidney
and lambs head soup maker
cooks hisbrain and tongue
and cleans the hairs off the ears.
Here corn seller
soaks his wishes in salt water
with kernels tresses.
I am not naked for sale.
Milking cows are in the other places

DREAM OF POMEGRANATE:
LIGHTS BEATING ON SUN DRUM
AND TREE WITH VOLLEY OF HER BIRDS.
i HAVE SUCKED YOUR MEMORY LIKE A POMEGRENATE
ALL NIGHT LONG.
I POUR YOUR COOLNESS
ON THE THIRSTY THROAT OF THE PAGE.
.....
(img)
*SHAHIN HANANEH   شهین حنانه
POET AND JOURNALIST
SARI,IRAN 1322-1376 TEHRAN
سبز تر از بهار

در اینه ی  بهار می آراید
گیسوی هزار رنگ خود را باغ
در اینه سیاه چشمانت
گیسوی سیاه خود را می آرایم
با شانه یی از عقیق و مروارید
تو سبز تر از بهار می ایی
زیباییت از دریچه ها پیدا ست
می ایی و چشمه های گل جشن
می ایی و کوچه رخت گل پوشان
می ایی و من ستاره می چینم
از طلعت بیکران چشمانت

~MORE GREEN THAN SPRING:
The garden adorns her tresses of a thousand colors
In the mirror of spring
I will adorn my black tresses
In the mirror of your black eyes
By a comb of pearl
and agate.
You come more green than spring
And your beauty
Peeking through the windows.
You come and the fountain of
blossoming flowers.
You come and I pick a star
From the vast Darkness of your eyes.

Monday, March 7, 2011

SPECIAL ISSUE:IRANIAN WOMEN POETS -1 شعر زن

modified  MARCH 2012
فرامرز سلیمانی: شعر زنان ایران
مقدمه و متن گسترده انگلیسی و فارسی و فرانسه
برای چاپ تازه
They arrived from the hills of horizons
with burning lanterns
and fresh candels
on their shoulders
and the wounds of harsh stones and vibrant whips.
They were born at dawn
and the day was on their howls
born
in horizontal horizon
of vertical history
in brutality
-FS
                                                                                                                  
فروغ فرخزاد                                                                        FORUGHFAROKHZAD:AZDUSTDASHTAN
فکر می کنم کسی که کار هنری می کند باید اول خودش را بسازد و کامل کند،بعد از خودش بیرون بیاید و به خودش مثل یک واحد
 از هستی و وجود نگاه کند تا بتواند به تمام دریافت ها و حس هایش یک حالت عمومیت ببخشد

مجله آرش
*

TAHEREH BAREI
b.  IRAN
TAHEREH BAREI:MAISON DE SOUFLE
L'Harmattan,jouillet 29009
Pareils aux enfants geles
Qui avancent leurs premiers pas nus
Au moment de se boisers
dans le monde
+
Entre mois
et mon etre femme
Les homes de dieu
Tartainent leurs pains
Au beurre de religion
En parlant de la noix de femme.
-Extrait D'Un Long Poeme
see more:
http://tahereh-barei.blogspot.com/
also:
MAISONS DES OISEAUX
by this poet and critic


*

NASRIN JAFERI
b.19 ESFAND 1329,Khoramabad,Lorestan
غروب را مچاله کرده بود در مشتش
و از لای انگشت های شرقی اش
خورشید می چکید
-از شعر: سخن بگو مادر
Crumpled the evening in her hands
and from her eastern fingers
sun was drippimg
from the poem:TALK , MOTHER!
.
تشریح ان ستاره
مرا روشن نمی کند
آهسته زمزمه ام کن
 که بر عصر استخوان هایم
یاسمنی تلکس شده است
-از دفتر  رمل هندسی آفتاب گردان
Explaining that star
won't brighten me up
Whisper me slowly
'Cause a jasmine
is telexed
to the eve of my bones
from the poem:10,GEOMETRIC SAND OF SUNFLOWER
*

BAHAREH REZAI
b.12 ESFAND 1356,RUDSAR,GILAN
It comes clear
Clear
With the first snow
On your hair
My twin,dath
from: GOD DREAMED A NEW ONE FOR مه
پاک می اید
پاک
با اولین برف
بر موهایت
مرگ
همزاد من
-از دفتر خدا خواب
*
mersedeh lessani and her painting
MERSEDEH LESSANI
b.20 ESFAND 1335,TEHRAN
On the kettle
There is a drawing of a ghost
its boiling clamor
is shaking the stubborn chickens
of my breast.
Lentil seeds
growing humble
from: KETTLE قست
بر کتری
دیوی نقش می زند
که غریو غل غلش
جوجه های لج سینه ام را می لرزاند
 دانه های عدس
با توا ضع
سبز می شوند
-از شعر دیو کتری    
*

MINA ASSADI
b.21 ESFAND 1322/1044 SARI
If they remained
they were rain blossoms
those almond trees
who were cut.
If they remained
children's mouth
was  full of sap of ripe almond
and even
bitter ones,
if they remained
Yes it is again possible to grow flowers in the garden
Yes it is possible to grow grass in the plain
Yes it is possible if we are united.
a poem of Mina Assadi,used as slogan
Tr; FS
در حضور مرگ ایستاده ایم
پیش از ان که در حضور زندگی
- مینا اسدی