شهرزاد و کتاب هایش
.....SHAHRZAD,KOBRA AMIN SAIDI
کبرا امین سعیدی ، شهرزاد
زاده ی ۱۸ آبان ۱۳۲۹ تهران
در مجموعه ی اثا ر کبراامین سعیدی ،شهرزاد،پس از با تشنگی پیر می شویم و توبا ،کتاب سلام آقا قصه های
شاعرانه ی دیگری را در بر دارد که حکایت از زندگی زنی تنها در کوچه و خیابان می کند ،به زبان محاوره یی که ارتباطی صمیمی را در نظر می آورد .شهرزاد در زمینه ی رقص درکافه جمشید و سیروس لاله زار و ،سینما و تیاتر نیز تجربه های سازنده یی داشته است،مانند فیلم قیصر و داش اکل اثر مسعود کیمیایی و همچنین تنگنا و صبح روز چهارم و کارگردانی فیلم مانی و مریم در سال ۱۳۵۶ با شرکت پوری بنایی .شهرزاد در سال ۱۳۵۷ دست به خودکشی زد اما به رغم گزارش پوران فرخزاد از این ماجرا جان سالم به در برد. زندگی او بامحمد رضا عبدالملکیان به جدایی انجامید.در سال ۱۳۶۴ عازم آلمان شد و در سال ۱۳۷۱ به ایران باز گشت.
کبرا نام خواهر مرده ام بود که شناسنامه اش را باطل نکرده بودند و شناسنامه را برای من گذاشتند .مادرم مریم صدایم می کرد ،پدرم زهرا.زمان رقصندگی شهلا می گفتندم در سینما شهرزاد شدم و حالا زیر شعر هایم می نویسند: شهرزاد
از کتاب : با تشنگی پیر می شویم
*پیش گفتار
با او به درازا کشیده است-این شب
صد هزار سال گذشت
صد هزار شب بود
نه ...
دیروز بود
پیش از ان دانه بارانی که از فرق ستاره باران شد بر تن سنگ
دانه،شب شد
صدف شد بر تن مروارید
بعد از ان از تن سوزان ما
ان سرما از تن سوزان شما
به هم آمدند بر سطح دریا
-من ان توفان و باران به هنگام را انکار نمی کنم
امشب
صد هزار سال است.
...
کبرا سعیدی :
تلنگری بر آب زدم
سازی که زمین ان را می شنود
آسمان ان را می شنود
تلنگری بر گیجگاه عشق
رعدی سخت در بر می گیرد
پرنده مهاجر تنم بال می گشاید و می خواند
زندگی اینگونه است
تلنگری بر دندان کامل ترین انسان
پایان آرامش
و یا آغاز شورش
The poem : PISH GOFTAR soon to be seen in full length on this post
ReplyDelete