به خانه که رسیدم در زدم و با تو کنار آتشدان شعله زدم
گویی گفت جنگل را دریا شدم و در آن مو جیدم
و بعد کوزه را پر کردم از آب چشمه ات و با خود بردم
در دیوار به دنبال پنجره و در گشتم و چون نیافتم از آن فراز شدم
و آن سو تر دشت بزرگی بود
پر از درخت و سبزه و گل
و گویی ژرفای تو بود در فریاد
No comments:
Post a Comment