نیافت عمر شعر نو با وقت رفتنت پایان
کنون که سال ها گشت صد و اند ساله یی نیما
٢١ آبان برابر ١٢ نوامبر یکصد و پانزده سال از زادن نیما و شعر نو امروز می گذرد
نیما به شعر امروز هویت و رسالت بخشید تا به گفته ی خودش چکیده ی زمان باشد و نه تکرار مکررات.اگر شعر او-شعر نیمایی - شعر امروز و حتا تنها "شعر"عنوان گرفته است هم از این روست .چالش و آزاده گی را همراه شهادت و آگاهی زمانه ،و مایه ی اصلی رنج خود و دیگران را توا مان دارد تا راهی نو،راهی دیگر و راهی امروزین را آغاز کند.نیما نه تنها خود را آغاز کرد بل دیگران هم در شعر معاصر با نیما آغاز شدند و شعر نیمایی از این جا نام و فرنام گرفت این ها همه را نیما با با مداقه در کار دیگران،از پیشینیان تا غربیان بنیاد نهاد و نقد و نظر،وتاملات و نگره های خود را بدان افزود تا ان چشمه و رود و دریا ی پهناوررا که نیما نام داشت جاری سازد که او راه خود را خوب شناخته بود
.
من به راه خود باید بروم
کس نه تیمار مرا خواهد داشت
در پر از کشمکش این زندگی حادثه با ر
گر چه گویند نه هر کس تنهاست
ان که می دارد تیمار مرا کار منست
من نمی خواهم درمانم اسیر
صبح وقتی که هوا روشن شد
هر کسی خواهد دانست و به جا خواهد آورد مرا
که در این پهنه ور آب
به چه ره رفتم از بهر چه ام بود عذاب
نیما: از شعر مانلی